آرزو ساداتآرزو سادات، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

آرزوی زندگی ما

پنج ماهگیت مبارک

1392/1/19 23:11
173 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجوی مامان

دختر کوچولوی مامان دیروز ٥ ماهت تموم شد 5 ماهگیت مبااااااارک هورا

باورم نمیشه که مثل برق و باد 5 ماه از زمانی که تو وارد زندگی ما شدی گذشت 5 ماهی که لحظه لحظه اش برای ما پر از شادی و خاطره های تکرار نشدنی بودخیال باطل. هر کار جدیدی که تو می کردی زندگی ما رو پر کردی از شادی و شعف قلب میدونم که خیلی زود دلم برای این روزها تنگ میشه دوست دارم دیرتر بگذره دوست دارم زمان رو نگه دارم تا از این دوران لذت بیشتری ببرم نمی دونی چه لذتی داره که وقتی تو از خواب بیدار میشی و من میام بالای سرت و میگم سلام مامان و تو سریع می خندی و دل من رو پر از شادی می کنی وقتایی که میام بغلت کنم و سریع شروع می کنی به دست و پا زدن و ذوق کردن عااااااااشق شیرخوردنتم وقتی داری از سینم شیر می خوری همش دستتو به حالت چرخشی تکون میدی و اگه با دستم دستتو نگه دارم شاکی میشی و سینم رو ول می کنی گاهی هم تو این حرکت دادن دستت یهو دستتو گروپ میزنی به صورتت اما عین خیالت نیست یکی از پاهات هم دائماً خم و راست می کنی نمی دونم چرا اما خیییییییییییلی بانمکه خنده وقتایی هم که شیشه می خوری یاد گرفتی و شیشه ات رو خودت با دستت می گیری.هنوز هیچی نشده دلم واسه دوران حاملگیم تنگ شده وقتایی که تو شکمم باهات حرف میزدم وقتایی که تو اون تو وول وول می خوردی و من کلللللللی ذوق می کردم وقتایی که با دستم شکمم رو ناز می کردم تا تو آرامش پیدا کنی خیییییلی دوران شیرینی بود خیال باطل الان عمه زهرات 8 ماهه حامله اس و هروقت میبینمش شدیداً یاد اون دوران شیرین خودم میوفتم.

دیگه کاملاً وارد شدی که چیزا رو خودت با دستت نگه داری و بکنی تو دهنت هرچی گیرت میاد می خوای بخوری و ببینی چه مزه ای داره حتی دست منو هروقت گیر میاری می خوری خییییلی کیف داره وقتی با لثه های بی دندونت دستمو گاز میگیری. دیگه وقتایی که ما داریم جلوت چیز می خوریم میفهمی و یک جوووری نگاه می کنی و دهنت آب میوفته که دل آدم کباب میشه. بعضی وقتا یواشکی یه چیزایی میذاریم دهنت مثل خیار و پرتقال و ... که مک بزنی و تو هم خیییییییلی دوست داری مخصوصاً پرتقال خوردنو زبان

یاد گرفتی شبا خوابیده شیر می خوری عاشق وقتاییم که نصف شب از گرسنگی بیدار میشی و بدون اینکه نگاه کنی و چشمت رو باز کنی دهنتو باز می کنی و با ولع دنبال سینه می گردی و اگه پیدا نکنی سریع دستتو می کنی تو دهنت.

یکی دوبار که از خواب بلند شده بودی خودت غلت زده بودی و طبق معمول یه دستت زیرت گیر کرده بود و با صدای اهن اهن و غر غرت ما اومدیم و کمکت کردیم خنده  تا از خواب لند میشی چشاتو باز نکرده شروع می کنی به خم شدن تا نصفه که بلند بشی ابرو

اگه چیزی دم دستت نباشه که بخوری دستتو می خوری مخصوصاً عاشق خوردن انگشتات هستی تو بیشتر عکساتم معلومه که داری  انگشتتو می خوری نیشخند

هنوز یاد نگرفتی چهاردست و پا راه بری آخه خیلی از دمر بودن خوشت نمیاد و شروع می کنی به غر غر کردن.

اصلاً غریبی نمی کنی و هرکی باهات حرف میزنه سریع می خندی و خییییییییلی خوش اخلاقی واسه همین هرکی میبینتت عااااااشقت میشهبغلفقط گاهی اوقات  از مامان مریم غریبی میکنی چراشو نمیدونم عینک 

شدیداً یاد گرفتی که آواز بخونی دائماً صداهای مختلف از خودت درمیاری و یه وقتایی به طور ممتد میگی آآآآآآآآ گاهی هم دهنتو کلی به جهات مختلف تکون میدی و یه صداهایی از خودت درمیاری مثل اینکه می خوای حرف بزنی چشم

 پریروز با بابا رفتیم دکتر ترکمن برای چکاپ و خدا رو شکر عفونت نداشتی ولی خیلی کم وزن گرفته بودی . شدی ٦ کیلو قدت هم ٦٤  . دکتر زیاد از روند رشدت راضی نبود . برات مکمل مولتی ویتامین و اهن داد و سولفات روی که اشتهاتو زیاد کنه

خلاصه دکتر گفت خدا رو شکر همه چیز خوبه و  وزنت هم ایشاله ماه دیگه بالا میره و گفت که باید غذای کمکی رو شروع کنیم و یه برگه داد که دستورای غذای کمکی توش بود تازه آب و آبمیوه هم باید بخوری نیشخند آخ جوون خیلی کیف میده که برات غذا درست کنم هوووووووووورااااااااااااااااا هورا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)