چهار ماهگی

سلام عشق مامان

٤ ماهگیت مبارک البته با ٨ روز تاخیر

خیلی شرمنده ، شما جمعه هفته پیش ٤ ماه شدی به سلامتی همون جمعه هم من حالم بد شد

و رفتیم بیمارستان و دکتر و اینا و خلاصه کاشف به عمل اومد مامانی سنگ داره . سرت رو  درد نیارم  خیلی هفته ی بدی بود و کلی درد کشیدم  و .. نمیخوام از غم و نارحتی بگم .

همین دو روزپیش دفع شد.

عزیزم حالا یه  دلیل دیگه ی تأخیرمم بهت میگم آخه این دو روز خیییییییلی اعصابم داغون بود میدونی چرا؟ چون تو این ٤٠ روز فقط ٤٠٠گرم وزن اضافه کردی و این خییییییییییلی کمه بس که شیطون و بازیگوش شدی و هرکارت میکنم شیر نمی خوری با اینکه خیلی شیرم زیاده اما تو روزا خیلی کم شیر می خوری

بیست و ششم اسفند بردمت دکتر برات چکاپ 4 ماهگی آقای دکتر اول که معاینه ات کرد گفت خیلی سالم و سرحالی اما بعد از اینکه وزنت کرد و با منحنی رشدت و وزن ماههای پیشت مقایسه کرد گفت این ماه اصلاً خوب وزن نگرفتی و کللللللللللی زد تو حال من

وزنت شده بود ٥٨٠٠کیلو قدت ٦٣ و دور سر٤٢سانتی متر بود. ما شا ا... قدت بلنده و بالاتر از منحنیه

خلاصه به آقای دکتر گفتم که شیرم زیاده اما تو نمی خوری آقای دکتر هم برات آزمایش ادرار نوشت و گفت شاید یه عفونت خفیف ادراری داری که باعث شده اشتهات کم بشه.

خیلی نگران شدم اما خدا بزرگه بعد از تعطیلات میرم سراغ آزمایش.

و هم چنین دکتر گفت غذا کمکی شروع کنم. وایییییی خدا من عاشق اینم برای عروسکم غذا درست کنم.

و همچنین کارای جدید:

 واااااااای خیلی شیطون و شیرین و بازیگوش شدی دیگه دوست نداری دراز بکشی و همش خودتو تا کمر بلند می کنی حتی وقتی که دستتو بستیم البته یه چند وقتی هست که دیگه من دستتو نمی بندم موقع خواب تا عادت کنی چون هوا داره گرم میشه و می ترسم اذیت بشی.

وقتی دستتو می گیریم سریع کمرتو بلند می کنی و با کمک ما بلند میشی میشینی و کللللی هم ذوق می کنی . شما تازه نصف شبا بلا میشی و نمی دونی که چه دلبری هایی برا بابایی میکنی هر شب بابا یک ساعت ورزشت و میده و بابهت بازی میکنه . تو هم که پایه . کلا خیلی با نمک شدی

هنوز موفق نشدی که به طور کامل غلت بزنی و دمر بشی اما خییییلی تلاش می کنی و تا نصفه اینکارو انجام میدی نمی دونی وقتی داری تلاش می کنی که غلت بزنی چقدر با نمک میشی به حالت نیم دایره درمیای