مروارید دوم بلاخره تشریف فرما شدن
این چشمای من بی نواست تو این دو هفته ی اخیر . یعنی اذیت هایی کردی وصف ناپذیر . همش بغل بودی و ناله میکردی شبا دیر میخوابیدی تازه به زور استامینوفن اونم نیم ساعت به نیم ساعت بیدار میشدی و گریه و زاری و اینا
کلی پیازچه و چنجه و سوپ ماهیچه و هر چی بگی بهت دادم ام در نمیومد و تو تاول بود میفهمیدم چه قدر درد داری اما خودمم کلافه بود . از شانس من تو مراسمای به دنیا اومدن محمد بدتر هم شدی
خیلی سخت بود و اما بلاخره دیروز یعنی تو هفت ماه و بیست و چهار روزگی یعنی ١٢ تیر دومین دندون پایین سمت راست هم در اومد هورررا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی