سلام ارزوی من شنبه نوزدهم اسفند . با کلی درد با مامان ملیح رفتیم و واکسن تو رو زدیم خدا رر شکر زود اروم شدی و دختر خوبی بودی. همون خانوم مهربون همیشگی بود و خدا رو شکر شلوغ نبود تو خوابت برده بود تو ماشین قطره فلج رو که بهت داد بیدار شدی و شروع کردی به گریه کردن اما واکس سه گانه رو که زد دیگه خیییییییلی گریه ات شدید شد نفست بالا نمیومد و صورتت خیس اشک شده بود دلم داشت برات کباب میشد سریع بعدش بغلت کردم و بعدشم آماده ات کردیم و رفتیم تو ماشین چون صبح زود بیدار شده بودی سریع تو ماشین خوابت برد و خونه هم که اومدیم 2 ساعتی رو خوابیدی اما مثل دفعه قبل با گریه بیدار شدی سریع برات کمپرس سرد گذاشتم تا دردت رو آروم کنه مثل...